- مقاله کارشناسی رشته الهیات مربوط به جایگاه خانواده در اسلام- 140 ص
خانواده از ابتدای تاریخ تاکنون در بین تمامی جوامع بشری، به
عنوان اصلیترین نهاد اجتماعی، زیربنای جوامع و منشأ فرهنگها،
تمدنها و تاریخ بشر بوده است پرداختن به این بنای مقدس و بنیادین و
حمایت و هدایت آن به جایگاه واقعی و متعالیاش، همواره سبب اصلاح
خانواده بزرگ انسانی و غفلت از آن موجب دور شدن بشر از حیات حقیقی و
سقوط به ورطه هلاکت و ضلالت بوده اس
دسته:
فقه و حقوق اسلامی
بازدید: 5 بار
فرمت فایل: docx
حجم فایل: 193 کیلوبایت
تعداد صفحات فایل: 140چکیده:
قدمت ازدواج همپای پیدایش بشر است. در نخستین نجوای
رازگونه، آدم ابوالبشر به خداوند میگوید: پروردگارا! در برابر
خود کسی را میبینم که در دلم میلی و انسی به او احساس میکنم و
چون خداوند یگانه، نجوای بنده یکدانهاش را شنید فرمود: اگر او را
میخواهی از من بخواه و وصال او را از من طلب کن…تحقیق حاضر با لطف و عنایت خداوند متعال و با عنوان:
«خانواده در اسلام» با بهرهگیری از آیات قرآن به عنوان منبعی
اصیل و متقن، سرچشمه گرفته از وحی و روایات نورانی حضرات معصومین
(علیهما السلام) ارائه میگردد.به طور مجمل اصطلاح خانواده مؤثرترین عامل انتقال فرهنگ و
رکن بنیادی جامعه است که در شرایط مختلف در تأثیر و تأثر متقابل
با فرهنگ و عوامل اجتماعی است. انسانها در خانواده به هویت و رشد
شخصیتی دست مییابند و در خانوادههای سالم و رشید به تکامل معنوی
و اخلاقی نائل میشوند. لذا خانواده عامل کمالبخشی، سکونت، آرامش
و بالندگی به اعضای خویش است که در تحولات اساسی جوامع نقش
عمدهای ایفا میکند. البته خانواده متأثر از عملکرد مذهب، آموزش
و حکومت نیز میباشد و این تأثر به صورت متقابل باعث ایجاد
تغییرات اساسی میگردد. اگر خانواده محیط سالم و سازندهای داشته
باشد و نیازهای جسمی و روحی افراد خویش را برآورده سازد، کمتر به
خدمات جانبی و جبرانی برای خانواده نیاز است. در تعریف خانواده
بیان شده: خانواده گروهی است متشکل از افرادی که از طریق نسب و
سبب و رضاع با یکدیگر به عنوان، شوهر، زن، مادر، پدر، برادر و
خواهر در ارتباط متقابلند و فرهنگ مشترکی پدید آورده و در واحد
خاصی زندگی میکنند.اینک با توجه به حساسیت بیش از حد موضوع و حتی سرنوشتساز
بودنش، این ضرورت به چشم میخورد که در باب خانواده پژوهشهایی
کارآمد به عمل آید. انسان با تشکیل خانواده، مثلث نیازهای
سهگانهاش را، اعم از تمتع جنسی، تمنای عاطفی و تعهد انسانی،
پوشش میدهد و از روابط آزاد که عمدتاً در سطح نازل و حیوانی تمتع
جنسی قرار میگیرد، جدا میشود و هر چقدر در مقوله ازدواج حیطه
شناختی درستتر ترسیم گردد و حیطه مصداقی صحیحتر انتخاب شود قدرت
پاسخگویی به مثلث انسانی نیاز، بیشتر میشود. اما معالاسف دنیای
امروز مطالب دیگری را تعقیب میکند و حتی فکر ازدواج را به زیر
تازیانههای عقبماندگی و بیعرضگی و اسیر شدن میکشاند. لذا باید
عوامل انزوای ازدواج و ایذاء ازدواجکردهها، شناسایی و با به
کارگیری فرامین اساسی در باب خانواده، ازدواج را به تسهیل
کشانید.با توجه به مطالب فوق این مقاله مشتمل بر چهار بخش است: بخش
اول ـ کلیات (تعریف و تبیین موضوع و…) و بخش دوم شامل بررسی
جایگاه خانواده در اعصار گذشته و ادیان همچون زرتشت، مسیحیت، یهود
و اسلام و همچنین بنا بر ضرورت خانواده در اندیشه نظریهپردازان
نیز بیان گردیده، بخش سوم بررسی جایگاه خانواده در اسلام و بیان
ضروریات مورد نظر اسلام در این باب، آثار و فواید ازدواج و دو بخش
چهارم به عنوان مبانی حقوقی و اخلاقی خانواده در اسلام به طرح
حقوق همسران و آمیختگی این حقوق با اخلاق پرداخته میشود و پژوهش
با مبحث رفع اختلافات خانوادگی به پایان رسیده است.در این مطلب سعی شده است از منابع دست اول تفسیری و روایی و
همینطور در جهت تجزیه و تحلیل هر چه بیشتر موضوع از مقالات و
مقالههای مرتبط استفاده گردد که تعدد منابع نشان از توجه و کنکاش
بیش از حد پژوهشگر دارد.بخش اول
کلیات
مقدمه:
خانواده از ابتدای تاریخ تاکنون در بین تمامی جوامع بشری،
به عنوان اصلیترین نهاد اجتماعی، زیربنای جوامع و منشأ فرهنگها،
تمدنها و تاریخ بشر بوده است. پرداختن به این بنای مقدس و
بنیادین و حمایت و هدایت آن به جایگاه واقعی و متعالیاش، همواره
سبب اصلاح خانواده بزرگ انسانی و غفلت از آن موجب دور شدن بشر از
حیات حقیقی و سقوط به ورطه هلاکت و ضلالت بوده است.اسلام به عنوان مکتبی انسانساز بیشترین عنایت را به تکریم،
تنزیه و تعالی خانواده دارد و این نهاد مقدس را کانون تربیت و مهد
مودت و رحمت میشمرد و سعادت و شقاوت جامعه انسانی را منوط به
صلاح و فساد این بنا میداند و هدف از تشکیل خانواده را تأمین
نیازهای مادی، عاطفی و معنوی انسان از جمله دستیابی به سکون و
آرامش برمیشمارد. دستیابی به این اهداف والای مکتب اسلام و حفظ و
حراست دقیق و مستمر از آن، نیازمند توجه جدی به خانواده و پیاده
کردن قوانین مربوط به آن در اسلام است و ضروری است کلیه
برنامهریزیها و سیاستگذاریها در تمام سطوح، حقمدارانه و در
راستای تعالی و مصالح خانواده باشد.خانواده براساس اجتماع و به عقیده جامعهشناسان یکی از
عوامل مهم ایجاد تمدن است. رشد و پرورش افراد در خانواده
پایهگذاری شده و سلامت و سعادت جامعه بشری در گرو تربیت صحیح و
استواری است که در خانواده پدید آمده است. وضعی که با تأسف،
امروزه با آن مواجهیم، وجود تزلزل در ارکان خانوادههاست. توضیح
مسأله اینکه ما امروزه در بسیاری از خانوادها شاهد عدم تفاهم،
درگیری و نزاع و حتی متارکه و طلاق هستیم.بسیاری از فرزندان در محیط نابسامان خانواده رشد یافته و از
تربیت درست و آرامش و سکونی که لازمه رشد است، برخوردار
نمیباشند. این امر در درازمدت زمینهسازی نابسامانیهای رفتاری و
حتی انحراف و لغزش بسیار است.جرمشناسان یکی از ریشههای جرم و انحراف را در نابسامانی
خانواده میدانند و بررسیهایی که در جوامع غربی و حتی در جوامع
خودمان به عمل آمده نشان داده است که بسیاری از مجرمان و منحرفان،
کسانی هستند که در خانواده نابسامانی پرورش یافتهاند. در مورد سر
و سامان دادن به این موضوع نظرات مختلفی عرضه شده است:1ـ گروهی تندرو حتی مسأله لغو خانواده را نظر داده بودند که
تجربه انقلاب کمونیستی در دنیا و لغو خانواده در آن سامان، آنها
را به خطایشان واقف گردانیده است.2ـ عدهای ریشه این نابسامانیها را عدم آزادی زن و عدم
تساوی حقوق او با مرد دانسته و قائل شدهاند که با تأمین این حق،
مشکلات خانوادگی حل میشود.3ـ دسته سومی درست خلاف آن را نظر داده و گمان داشتهاند که
اگر آزادی را از زنان سلب و آنها را در محیط خانه محبوس سازند،
به تربیت نسل درست و استوار قادر شده و میتوانند ریشه همه
نابسامانیها را بخشکانند.4ـ اسلام در این زمینه رهنمودهایی براساس دریافت از وحی
دارد که اجرای آن میتواند نابسامانیهای موجود را از بین برده و
بشر را به سوی هدف خلقتش به پیش برد. در بینش اسلامی حیات خانواده
مبتنی بر ضوابط ایمان و اخلاق و متکی به حقوق است که دامنه آن در
برگیرنده شأن زن، شوهر، فرزندان و والدین است و ما در این بررسی
کوتاه سعی داریم به توضیح و تشریح آن بپردازیم. طبیعی است که
مستندات ما در این بررسی منابع اصیل اسلامی و تجربه علمای اسلامی
در طول مدت چهارده قرن میباشد.1 ـ 1 ـ تعریف و تبیین موضوع:
واژه خانواده در لغتنامههای عرب معادل واژههایی همچون
اهل البیت، عیال (ع.و.ل)، أسرة و زوج میباشد. از این رو به بررسی
این کلمات میپردازیم:الف ـ تعریف لغوی عیال:
عالَه: در معنی بهم نزدیکند. تحویل: اعتماد و اتکال نمودن
به دیگری در هر چیزی که دشوار و سنگین است.عیال: مفردش عیل است، یعنی چیزی سنگین.
عالَه: سنگینی و فشار زندگی را تحمل کرد و از این معنی است
سخن پیامبر(ص) که: «أبدأ بنفسک ثم بمن تحوّل ـ هزینه و بخشش را از
خویش آغاز کن و از عیال خویش آغاز کن.»أعال: اهل و عیالش زیاد شد.
عول: جور و میل از حق. «عال الرجل یعول عولاً و عیالةً ای
مال و جار»، عول فرائض از آنست که چون سهام زیاده باشد به آنها
نقص و جور داخل شود. «فإن خضتم الا تعدلوا فواحدة او ماملکت
ایمانکم ذلک اونی الا تعدلوا ـ اگر ترسیدید که در صورت گرفتن زنان
بیشتر عدالت نکنید فقط یک زن بگیرید و یا از کنیزان اختیار کنید،
آن نزدیکتر است به اینکه ظلم و بیانصافی کنید» این لفظ یکبار
بیشتر در قرآن نیامده است.ب ـ تعریف لغوی أسر:
أسر: بستن کسی با زنجیر و طناب چنانکه گویند: أسرت القتب ـ
یعنی زین و برگ را به پشت مرکب بستم، اسیر را هم به همین مناسبت
اسیر نامیدهاند، که مقید و محدود میشود و سپس به هر چیزی که
گرفته شده و مقید است، اسیر گفتهاند، هر چند که با چیزی هم بسته
نشود.جمع أسیر ـ أساری، أساری و أسری ـ است و در آیه «و یتیمناً
و اسیرا» به کار رفته است. بعداً معنی اسیر گسترش یافته و در
معانی (اسیر نعمت شدن) استعمال شده و همچنین درباره خانواده که
وسیله نیرومندی و تقویت مرد است و اسرة الرجل: یعنی خانواده
مرد.الأسرة ج أسر: خانواده، عائله، زره محکم.
ج ـ تعریف لغوی زوج:
الزوج ج أزواج و زوجه: همنشین، قرین، همسر، جفت انسان،
عیال، جفت هر چیززوج به هر یک از دو همسر مرد و زن (نرینه و مادینه) و در
حیوانات که با هم جفت هستند و آمیزش جنسی نمودهاند، گفته میشود
و همچنین به هر دو جفتی، چه در مزاوجت و یا در غیر آن، مثل جفت
کفش و نعلین و نیز به هر دو چیزی که با یکدیگر شبیه یا همانند
باشند، خواه شباهتی یکسان و یا ناهمسان باشد باز هم آنها را ـ
زوج ـ گویند.خدای تعالی گوید: «فجعل منه الزوجین الذکر و الأنثی
….»«و» قلنا یا آدم اسکن أنت و زوجک الجنة و کلا منها رغداً
حیث شئتما و لاتقربا هذه الشجرة فتکونا من الظلمین…»«ولی واژهی ـ زوجه ـ ناپسند است و به کار نمیرود (در قرآن
نیامده است، میگویند: زوج المرئه: شوهر آن زن و زوجه الرجل: زن
آن مرد) جمعش زوجات است.شاعر میگوید: «فبکا نباتی شجوهن و زوجتی ـ همسرم و دخترانم
از غم و اندوهشان گریستند.»جمع زوج ـ ازواج ـ است. در آیه: «هم و ازواجهم» و «احشروا
الذین ظلموا و أزواجهم»أزواجهم ـ یعنی یاران و کسانی که در کردار و رفتار از
ستمگران پیروی میکردند (که در دوزخ هم با هم قرینند.)و آیه: «الی ما متعنا به أزواجاً منهم.» یعنی کسانی که
همسان و همگنان و اقران آنهایند. و آیات: «سبحان الذی خلق
الأزواج» آگاهی و هشداری به این امر است که اشیاء تمامشان از جوهر
و عرض، ماده و صورت ترکیب شدهاند و این که هر چیز ساخته شده و
مصنوع از قاعده ترکیب، عاری و مستثنی نیست.هر مصنوعی به ناچار، اقتضاء صانعی و سازندهای دارد و این
امر خود تنبیهی است برای این که خدای تعالی فرد است (چون از حکم
مصنوع خارج است ـ کان الله و لم یکن معه شیء … به حکم این آیه
قرآن که هو الاول و همچنین ـ لیس کمثله شیء ـ یعنی ذات باریتعالی
از حکم و قانون اشیاء که مرکبند، خارج است.و آیه «خلقنا زوجین» این آیه روشن کرده است که هرچه در عالم
است زوج است از جهت این که برای آن چیز، یا ضدی یا چیزی شبیه به
آن، یا چیزی در ترکیب آن هست و بلکه به هیچ وجه از ترکیب و مرکب
بودن جدا نیست. در آیه اخیر: زوجین را از این جهت بیان کرد تا
هشداری باشد برای بر این که: شیء هر چند ضد و مثل و شبهی نداشته
باشد اما از ترکیب جوهر و عرض ناگزیر و جدانشدنی است و آن زوجین
است.زوج: جفت ـ صنف. بهر دو قرین از مذکر و مؤنث در حیوانات که
ازدواج یافتهاند گفته میشود: زوج. به هر دو قرین در غیر حیوانات
نیز زوج اطلاق میشود مثل یک زوج کفش (یک جفت).زوجه به معنی زن است جمع آن زوجات میباشد.راغب میگوید: آن
لغت ردیء است. نگارنده گوید لذا زوجه و زوجات در قرآن نیامده بلکه
زوج و ازواج به کار رفته است.زوج هم به زن اطلاق شده مثل: «و ان اردتم استبدال زوج مکان
زوج…» «و اگر اراده کنید تبدیل زنی را به زن دیگر….»و مثل «یا ادم اسکن انت و زوجک الجنه «ای آدم تو و زنت در
بهشت بمانید»«و هم به مرد مثل «فلا تحل له من بعد حتی تنکح زوجاً غیره»
پس اگر بعد از طلاق دوم باز طلاق داد شوهر زن را پس حلال نشود آن
زن بر آن شوهر بعد از طلاق شوم تا اینکه به نکاح درآید و شوهر کند
آن زن به شوهری غیر از شوهر اول.«و همچنین» قد سمع الله قول التی تجاد لک فی
زوجها….»به تحقیق شنید خدا سخن آنکه مجادله می کرد تو را در کار
شوهر خود ازواج نیز هم در زنان بکار رفته مثل «والذین یتوفون منکم
و یذرون ازواجاً ـ و آنهایی که می میرند از شما و وا می
گذارند زنهای خود را « و هم در مردان»مثل «فلا تعضلوهن أن ینکحن أزواجهن إذا ترضوا بینهم
بالمعروف ـ پس منع نکنید ایشان را از اینکه به نکاح شوهران خود
درآیند در صورتیکه از یکدیگر راضی شده باشند که بخوبی زندگی کنند.
«ظاهراً استعمال شدن ازواج در مردان فقط در این آیه است.زوج و ازواج در گیاهان نیز به کار رفته مثل « انبتت من کل
زوجٍ بهیج ـ و بروید از هر گیاهی تازه و نیکو. «درباره حیوانات
نیز آمده «قلنا احمل منها من کل زوجین اثنین ـ گفتیم ما نوح را
بردار در آن کشتی از هر نر و ماده دو تا»« در زبان عرب زوجین به
معنی یک جفت است و لفظ «اثنین» برای بیان آنست.یکی از اسرار عجیب خلقت نر و مادگی موجودات است. اگر در
حیوان و گیاه این واقعیت وجود نداشت هیچ یک چیز، دو چیز نمیشد و
جای از بینرفتهها پر نمیگردید و تولید و تکثیر مطلقاً معنایی
نداشت ولی خداوند با این وسیله نقص عالم را جبران و آن را پیوسته
به سوی کمال میراند. بشر با فکر سادهی خود ابتدا آن را فقط در
انسان و حیوان میدانست و در اثر پیشرفت علم احساس کرد که این
واقعیت در عالم گیاه نیز حکمفرماست و اگر نباتات به وسیلهی
حشرات و بادها تلقیح نگردند میوه بدست نخواهد آمد. از قدیم بوجود
نر و مادگی در بعضی درختان مثل خرما پی برده بودند ولی بعدها
عمومیت آن روشن گردید.قرآن کریم پا را از همه فراتر گذاشته و مسئله نر و مادگی را
در تمام موجودات اعلان میکند اعم از زنده و غیر زنده، دربارهی
حیوان و انسان که روشن است و بعضی از آیات آن گذشت. دربارهی
نباتات آمده: «سبحان الذی خلق الأزواج کلها مما تنبت الأرض و من
أنفسهم و مما لایعلمون ـ پاک و منزه است خدایی که از روییدنیهای
زمین و از شما مردمان جفتها (نر و مادهها) قرار داد و از
چیزهایی که نمیدانید نیز جفتها قرار داد.» در گذشته که این
واقعیت به ثبوت نرسیده بود، بزرگان ازواج را در آیه اصناف معنی
میکردند ولی علم نشان داد که قرآن چه مسئله عجیبی را مطرح میکند
در آیه «و من کل الثمرات جعل فیها زوجین اثنین … و همه میوه ها را
جفت قرار داد در زمین«گرچه نسبت زوجیت بخود ثمره داده شده ولی
ظاهراً منظور تولید شدن آنها در اثر زوجیت است بعضی از بزرگان آن
را دو صنف گفته یکی مال زمستان و دیگری مال تابستان مثل بعضی
میوهها ولی این خیلی بعید است و با کلیت آیه که فرموده: «من کل
الثمرات» جور در نمیآید که همهی آنها صیفی و شتوی
ندارند.بالاتر از همه این آیه است که میگوید: «و من کل شیء خلقنا
زوجین لعلکم تذکرون» ـ و از هر چیزی آفریدیم نر و ماده شاید شما
پند بگیرید.روشن میکند که قانون نر و مادگی در تمام موجودات بدون
استثناء جاری است امروز بشر پس از فرو رفتن در درون اشیاء و
شکافتن ذرات و رسیدن به اتم دانسته است که اتمها از الکترون و
پروتون تشکیل یافتهاند. الکترونها بار منفی دارند و پروتونها
بار مثبت و نیز نر و مادهاند و موجودات همه از آن ذرات تشکیل
یافتهاند «سبحان ربک رب العزه عما یصفون.»«اهتزت و ربت و انبتت من کل زوج بهیج ـ (ظاهراً مراد از زوج
در این آیه و نظائر آن، نوع و صنف است یعنی زمین حرکت کرد، بالا
آمد و هر صنف و هر جور روییدنی نشاطآور را رویانید.نوع و صنف یکی از معانی زوج است چنانکه راغب و اقرب و
بیضاوی و ابن اثیر و طبرسی گفته است همچنین است آیات 7 شعراء، 10
لقمان، 7 ق و غیره.«و اذ النفوس زوجت» ظاهراً مراد از آن جفت شدن انسانها با
اعمالشان است دربارهی آن گفتهاند: مراد ملکههای اعمال است که
شخص با آنها مزدوج میگردد یا هر انسان بهم شکل خود از اهل آتش و
بهشت قرین شود یا ارواح باجساد برگردد یا هر فریفته بفریبنده ملحق
شود یا مؤمنین با حورالعین و کفار با شیاطین هم قرین
گردند.قول اخیر عبارت اخرای کلام ماست و بنابر تجسم عمل مراد قرین
شدن انسان با عمل خویش است. «هذا فلیذوقوه حمیم و غساق و آخر من
شکله ازواج ـ
«حمیم آب جوشان، غساق چنانکه مجمع گفته چرک بسیار بدبو، شکل،
مشابه و نظیر است ازواج چنانکه گفتهاند به معنی انواع و اقسام
است یعنی: این آب جوشان و چرک بدبوست آن را و اقسام است یعنی: این
آب جوشان و چرک بدبوست آنرا بچشند.«ادخلوا الجنه انتم و ازواجکم تحبرون ـ گفته شود به ایشان
که داخل شوید بهشت را شما با زنهای خود شادمان باشید«میشود گفت
مراد از این ازواج زنان دنیوی انسان هستند که اهل بهشت شدهاند
بقرینهی آیهای که میگوید: «جنات عدن یدخلونها و من صلح من
ابائهم و أزواجهم…» ـ که آن خانه بهشتهای عدن است که داخل می شوند
ایشان آن بهشت 4 را و هر که شایسته باشد از پدران و زنان ایشان. و
شاید مراد ازواج بهشتی و حورالعین باشند.و همچنین آیه «احشروا الذین ظلموا ازواجهم و ما کانوا
یعبدون. من دون الله فاهدوهم الی صراط الحجیم» امر شود به ملائکه
که جمع کنید آنان را که ظلم کردند برخود به سبب شرک و تکذیب
رسولان و جمع کنید اتباع و اشیاع ایشان را از کفار و آنچه را که
می پرستیدند از سوی خدا پس راه نمائید ایشان را به سوی راه
جهنم.«ممکن است مراد زنان دنیایی باشد که با شوهران شریک ظلم
بودهاند و این وضع به خصوصی است که زن و شوهر در دنیا با هم ظالم
باشند و در آخرت نیز از هم جدا نشوند، چنانکه دربارهی ابولهب و
زن او آمده: «سیصلی ناراً ذات لهب. و امراته حمالة الحطب» ـ به
زودی در آید در آتشی زبانه دار وزن او هیزم کش است.متن کامل را می توانید دانلود
نمائیدچون فقط تکه هایی از متن مقاله در این صفحه درج شده
(به طور نمونه)ولی در فایل دانلودی متن کامل
مقالههمراه با تمام ضمائم (پیوست ها) با فرمت ورد word
که قابل ویرایش و کپی کردن می باشندموجود است